مهمونی
هفته ی گذشته خیلی تصادفی سه شب پشت هم رفتیم خونه ی سه تا عمه های گلت
خونه ی عمه مریم که رفتیم تهمینه جون برات یه کتاب رنگ آمیزی خریده بود البته هنوز برات زوده ولی فرداش مداد رنگی هات رو آوردم تا دو تایی رنگش کنیم و نتیجه ی کار شد این:
خونه ی عمه پروانه هم که میریم کل مهمونی رو رو پله هایی همش یکی باید دنبالت بیاد یادم باشه یه عکس ازت روی اون پله ها بندازم
و شبی که خونه ی عمه فاطمه مهمون بودیم مهمون عمه رفتیم پیک نیک که عمو محمداینا هم بودن البته جای مامان جون و بابا جون هم خالی بود
و اون شب با ریحانه و رضا و عطیه حسابی بازی کردی و به ما هم خیلی خوش گذشت
تازه سوار درشکه هم شدی کلی ذوق می کردی
رفتی نزدیک اسبا و نازشون کردی
عکساش رو بعدا برات می زارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی