مانی عزیز تر از جانممانی عزیز تر از جانم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

برای مرد فردا............مانی

مهمونی

1392/4/19 16:23
نویسنده : مامان مانی
439 بازدید
اشتراک گذاری

هفته ی گذشته خیلی تصادفی سه شب پشت هم رفتیم خونه ی سه تا عمه های گلت

خونه ی عمه مریم که رفتیم تهمینه جون برات یه کتاب رنگ آمیزی خریده بود البته هنوز برات زوده ولی فرداش مداد رنگی هات رو آوردم تا دو تایی رنگش کنیم و نتیجه ی کار شد این:

خونه ی عمه پروانه هم که میریم کل مهمونی رو رو پله هایی همش یکی باید دنبالت بیاد یادم باشه یه عکس ازت روی اون پله ها بندازم

و شبی که خونه ی عمه فاطمه مهمون بودیم مهمون عمه رفتیم پیک نیک که عمو محمداینا هم بودن البته جای مامان جون و بابا جون هم خالی بود

و اون شب با ریحانه و رضا و عطیه حسابی بازی کردی و به ما هم خیلی خوش گذشت

تازه سوار درشکه هم شدی کلی ذوق می کردی

رفتی نزدیک اسبا و نازشون  کردی

عکساش رو بعدا برات می زارم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

الهام مامان علیرضا
25 تیر 92 23:01
عجب نقاشی قشنگی کشیدی مانی جونم

برای شروع کار خیلی خوبه عزیزم



ممنون خاله جون دلگرمم کردید
مامان مانی
26 تیر 92 13:26
چه زیبا ...... مانی از شما بهتر رنگ زده ها ......


دیگه دیگه