مانی عزیز تر از جانممانی عزیز تر از جانم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

برای مرد فردا............مانی

واکسن 18 ماهگی

1392/4/19 1:14
نویسنده : مامان مانی
377 بازدید
اشتراک گذاری

آخرین پستی که برات نوشته بودم مربوط به روزی که تزریق واکسن داشتی بود

دقیقا وقتی که خواب بودی و فقط سه چهار ساعتی گذشته بود از واکسنت,اون روز وقتی که از خواب پا شدی زدی زیر گریه آخه جای واکسنت خیلی درد داشت و اصلا نمی خواستی که تکونش بدی

چندبار خواستم بلندت کنم ولی وقتی دستم بهت می خورد بیشتر اذیت می شدی این شد که فقط همونجا توی رختخوابت جا به جات کردم .تا چند ساعتی نمی خواستی که از جات بلند شی بعدش هم که بلند شدی همش دنبال جایی برای تکیه دادن بودی صبح روز بعدش لنگان لنگان شروع به راه رفتن کردی ولی باز نمی تونستی خم شی و تبت هم خیلی کمتر شده بود

الهی فدای اون چشمای خیست جوجو بلا ,اینقدر اذیت بودی که نهایت عکس العملت بعد دیدن دوربین همین دور خیز کوچولو بود


 

دیگه حتی کلاه قرمزی هم نمی تونست آرومت کنه

ای جانمممممممممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان مانی
19 تیر 92 4:05
ای جانم قربون اشکات برم با دیدن اشکاش دلم بدجوری غصه شد
یاد مانی جون خودم افتادم
خدایا هیچ وقت چشم هیچ بچه ای پر اشک نشه
ببوس شازده پسر گل خاله رو


خدا نکنه خاله جون
آمین آمین
مرسیییی
نرگس مامان باران قلنبه
19 تیر 92 11:50
خدا رو شکر که حالا حالاها از دسته این واکسنه راحت شدیم
عزیزم رمز ای پستم فرق میکنه برات خصوصی میزارم


آره به خدا کلی عذابه این واکسنا
بابت رمز هم ممنون
mamane radin
19 تیر 92 17:07
salam aziiizam khosh be haletoon rahat shodid man 6roze dighe bayad vaksane radino bezanam vay khealy esteres daram rastiii aziizam shoma ghabl az vaksane pesare golet astaminofen behesh dadiii??? lotfan to webe radin javab bede mer3000


مامان رادین جون پس چرا آدرس وبتون رو نگذاشتید؟؟؟
حالا من چیکار کنم؟؟؟اگه بازم اومدید پیشمون حتما آدرس بزارید.بابت واکسن هم نگران نباشید روز اول کمی اذیت میشه بخاطر درد واکسن و البته کمی تب ولی جای نگرانی نیست و این طبیعیه...
mamane radin
22 تیر 92 11:31



منم بوسسسسسسسسس