مانی عزیز تر از جانممانی عزیز تر از جانم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

برای مرد فردا............مانی

جالب انگیز

1392/7/19 2:49
نویسنده : مامان مانی
425 بازدید
اشتراک گذاری

جالب انگیز هاااا

هر وقت که شلوار یا شورتی که جیب داره پات کنم دست می کنی تو جیبت و با تعجب می گی:مامان نیست؟!؟وقتی می پرسم چی؟؟؟ جواب میدی پول.اولین بار تو نوزده ماهگی اینجوری درخواست پول کردی.منم  برای کثیف نبودن بهت پول نو می دم که بلافاصله مچاله اش می کنی و میذاری جیبت و گاهی هم کلید خونه رو بر میداری میری سمت در و با کشیدن دستگیره بازش می کنی وقتی می پرسم آقا مانی کجا؟جواب میدی:دد پنیر دوده(گوجه).نون.

چند وقت پیش کاری رو که نباید ,انجام دادی و من حسابی شاکی شدم از دستت که یهو بی اختیار ولوم صدام رفت بالا نشستم روبروت (فیس تو فیس)وبا عصبانیت گفتم مانی مانی آخه چرا به حرف مامان گوش نمی دی؟؟؟ که یهو گوشت رو آوردی جلوی دهنم تا به حرفام گوش بدی اولش اینقدر عصبانی بودم که متوجه نشدم داری این جوری به حرفام گوش می دی ولی بعد دیدم هر بار که من جمله ی"چرا به حرفم گوش نمی دی رو می گم" شما خوشگلکم گوشت رو میاری می چسبونی به دهن مامان تا به حرفم گوش بدیخندهخنده

 تا کاغذ و قلم دست ما میبینی سریع میای تا در اختیارت بذاریم برای خط خطی کردن

یه روز که دفتر و خودکار رو از دستم گرفتی رفتی نشستی یه گوشه و مشغول کشیدن خط هایی شدی که یهو اومدی صدام کردی:مامان با اشاره به خط هایی که کشیده بودی گفتی جیکجیک چندبار ازت پرسیدم و هربار همون جواب رو شنیدم .دیگه مطمئن شده بودم که برای مامان جیک جیک(جوجو)کشیده بودی آخه هر بار که ازت می خواستم جوجو بکشی همونجوری می کشیدی.

کلی کیف کردم دیدم خودت به تنهایی موفق به کشیدن اولین نقاشی ات که برات مفهوم داشت شدی و منم اون رو با ذوق فراوون به در یخچال چسبوندم تا جلوی چشام باشه و از دیدنش لذت ببرم

اینم جوجوهایی که برای مامان کشیدی فقط هر چی که بیشتر نگاه می کنم به نقاشیت بیشتر سر در گم میشم نمی دونم چرا؟(وقتی که ازت توضیح خواستم خط های عمودی رو می گفتی جیک جیکه و اون خط خطی های پایین هم گل(به قول خودت دل)

یه روز که سطل لگوهات رو وارونه کرده بودی پای اپن و رفته بودی روش و مشغول ور رفتن با وسیله های روی اپن بودی منم از این فرصت برای شستن ظرف استفاده کردم و حواسمم بهت بود که سوئیچ ماشین رو برداشتی و شنیدم که گفتی سوئیچ باباتی.و بلافاصله یه صدای دیگه اومد که گفتی سوئیچ مامانی

سریع رومو کردم طرفت که دیدم بله کلید خونه دستته و به اون می گی سوئیچ مامانی نمی دونم چرا فکر می کنی ماشین منحصرا مال باباتیهزبان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مامان آروین
19 مهر 92 11:53
ملوسک من پسر شیرین و دوست داشتنیه من روزت مبارک عزیزم
انشالله کودکیت پر باشه از سلامتی و شادی و خنده و بازی
خیلیییییییییی کارش بامزه بود خیلی خندیدم ماشالله به این عسلی باهوش و شیرینم



سپاس فراوان بابت تبریکتون
ایشالا برای تمام بچه ها همینطور باشه.بازم ممنون
ازاده
19 مهر 92 23:29
با خوندن مطلبت دلم میخواست مانی پیشم بود و می بوسیدمش.چقدر بچه ها شیرینند


آزاده جون ممنونم عزیزم لطفت بی پایان
خیلی اون وروجک من چطوره؟
مامان ماهان
19 مهر 92 23:41
واقعا جالب بود دلنشين نوشتي مامان گل خدا ببخشه گل پسرتو


مرسی عزیزم.
خدا همه ی فرشته کوچولوها رو ببخشه به پدرمادراشون
مامان هلیا دخترمهربون
20 مهر 92 0:27
سلام گلم
نقاشیت خیلی جالبه عزیز خاله
منم فرا دنقاشی های گلم رو تووبلاگش می زارم



سلام خاله جون
پس بقیه شون رو ندیدی خاله جونم
حتما بذارید که خیلی دیدنین.خاله زودتر بذار تا ببینم تا 6 ماهه دیگه چقدر تو نقاشی پیشرفت می کنم
الهام مامان علیرضا
20 مهر 92 18:04
می بینم که از سطل لگو چهارپایۀ خوبی ساختی خاله جون
فدای تو که مرد خونه ای و می ری ددر و نون و دوده می خری



آره از دوست جون خودم یاد گرفتم
خدا نکنه خاله الهامم
ازاده
20 مهر 92 23:13
این دو روزه تب داشته اخه واکسن شش ماهگی اش را زدیم.لاغر شده


الهی دورش بگردم آرتین جونم رو
زود خوب میشه مامانی نگران نباش
مامان ساجده
21 مهر 92 12:44
قربون اون نقاشی کشیدنت عزیزم



خدا نکنه خاله ساجده جون
ترنم کوچولو و مامان فاطمه
21 مهر 92 13:06
ای جااااااااااااان خوشگل خاله چه نقاشی نازی کشیدی گل من قربونت برم که انقدر شیرین زبونی فدای تو بشم مننقاشیش خیلی با مزه بود عزیزم


ممنون خاله جون
خدا نکنه خاله خانمم
عمه ی سروش
22 مهر 92 1:00
خاله قربون شیرین زبونیات بره عزیزم. چه زود مرد شدی و پول خرج می کنی
مهناز
22 مهر 92 13:20
خیلی شیرینی عزیزم
شیرین تر از عسل


لطفت داری خاله مهناز جونم
پس این دوست جونم کی میاد؟بی صبرانه منتظریم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
24 مهر 92 18:20
عید را بهانه کنیم تا به همه کسانی که دوستشان داریم

سلامی بکنیم ، نام شما در اندیشه و مهرتان در قلب ماست . . .

عید قربان بر شما مبارک



ممنونم عزیزم عید شما هم مبارک
ازاده
26 مهر 92 21:51
سلام.کجایی؟اوضاع خوبه؟


آزاده جون ممنون که بهمون سر می زنی
محمد
27 مهر 92 21:51
فروشگاه اينترنتي شال با انواع شال هاي زيبا شال عشق ، شال ولنتاين ، شال تزييني و شال باب اسفنجي و غيره . http://redheart.hamvar.ir
مرجان مامان آران و باران
28 مهر 92 3:55
عزیز دلمممممممم فدای تو پسر عسللللللللللللللللللل


خدا نکنه خاله جون
ببوس آرانی رو
مامان بردیا شیطون
28 مهر 92 14:14
ای جووووووووووووووووووووووونم شیرین زبون.....


قربونتون برم
مامان بهار مهرنگار
29 مهر 92 0:11
ماشااللله به مانی جونه باهوش.آخه چه نقاشی با نمکی ،مهرنگارم از اینا می کشه ولی خودش نمی دونه چیه؟مامانی یادگاری نگهدار به عنوان اولین اثر.


مرسی و ماشالا هم به مهرنگار جونم
حتما
الهام
30 مهر 92 19:44
سلام مابروزیم سربزنیدبه ما


چشم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
1 آبان 92 17:51
با چند تا پست جدید اپم
نرگس مامان باران
2 آبان 92 11:29
مهر تابان ولایت، شد نمایان در غدیر
باز بخشید این بشارت، خلق را جان در غدیر
«هر که من مولاى اویم این على مولاى اوست»
این ندا پیچید در گوش بزرگان در غدیر
خاطر اهل ولا زین گفته شد امیدوار
ناامید از رحمت حق گشت شیطان در غدیر
عید سعید غدیر بر شما مبارک


عید شما هم مبارک عزیزم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
3 آبان 92 17:05
...........|""""""""""""""" " """"""""|\|_
...........|..........*____* ........|||"|""\___
...........|________________ _ |||_|___|)
...........!(@)'(@)""""**!(@ )(@)***!(@)''
به اندازه یه کامیون وبلاگمو با مطالب جدید آپ کردم - بدو بیا


اومدیم
مامان ساجده
6 آبان 92 23:48
نیستی عزیزم؟؟؟
مانی جونو


ممنونم عزیزم که بهمون سر می زنی ,متین خوشگلم چطوره؟
ما یه مدت کوتاه نبودیم