جالب انگیز
جالب انگیز هاااا
هر وقت که شلوار یا شورتی که جیب داره پات کنم دست می کنی تو جیبت و با تعجب می گی:مامان نیست؟!؟وقتی می پرسم چی؟؟؟ جواب میدی پول.اولین بار تو نوزده ماهگی اینجوری درخواست پول کردی.منم برای کثیف نبودن بهت پول نو می دم که بلافاصله مچاله اش می کنی و میذاری جیبت و گاهی هم کلید خونه رو بر میداری میری سمت در و با کشیدن دستگیره بازش می کنی وقتی می پرسم آقا مانی کجا؟جواب میدی:دد پنیر دوده(گوجه).نون.
چند وقت پیش کاری رو که نباید ,انجام دادی و من حسابی شاکی شدم از دستت که یهو بی اختیار ولوم صدام رفت بالا نشستم روبروت (فیس تو فیس)وبا عصبانیت گفتم مانی مانی آخه چرا به حرف مامان گوش نمی دی؟؟؟ که یهو گوشت رو آوردی جلوی دهنم تا به حرفام گوش بدی اولش اینقدر عصبانی بودم که متوجه نشدم داری این جوری به حرفام گوش می دی ولی بعد دیدم هر بار که من جمله ی"چرا به حرفم گوش نمی دی رو می گم" شما خوشگلکم گوشت رو میاری می چسبونی به دهن مامان تا به حرفم گوش بدی
تا کاغذ و قلم دست ما میبینی سریع میای تا در اختیارت بذاریم برای خط خطی کردن
یه روز که دفتر و خودکار رو از دستم گرفتی رفتی نشستی یه گوشه و مشغول کشیدن خط هایی شدی که یهو اومدی صدام کردی:مامان با اشاره به خط هایی که کشیده بودی گفتی جیکجیک چندبار ازت پرسیدم و هربار همون جواب رو شنیدم .دیگه مطمئن شده بودم که برای مامان جیک جیک(جوجو)کشیده بودی آخه هر بار که ازت می خواستم جوجو بکشی همونجوری می کشیدی.
کلی کیف کردم دیدم خودت به تنهایی موفق به کشیدن اولین نقاشی ات که برات مفهوم داشت شدی و منم اون رو با ذوق فراوون به در یخچال چسبوندم تا جلوی چشام باشه و از دیدنش لذت ببرم
اینم جوجوهایی که برای مامان کشیدی فقط هر چی که بیشتر نگاه می کنم به نقاشیت بیشتر سر در گم میشم نمی دونم چرا؟(وقتی که ازت توضیح خواستم خط های عمودی رو می گفتی جیک جیکه و اون خط خطی های پایین هم گل(به قول خودت دل)
یه روز که سطل لگوهات رو وارونه کرده بودی پای اپن و رفته بودی روش و مشغول ور رفتن با وسیله های روی اپن بودی منم از این فرصت برای شستن ظرف استفاده کردم و حواسمم بهت بود که سوئیچ ماشین رو برداشتی و شنیدم که گفتی سوئیچ باباتی.و بلافاصله یه صدای دیگه اومد که گفتی سوئیچ مامانی
سریع رومو کردم طرفت که دیدم بله کلید خونه دستته و به اون می گی سوئیچ مامانی نمی دونم چرا فکر می کنی ماشین منحصرا مال باباتیه