مانی عزیز تر از جانممانی عزیز تر از جانم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

برای مرد فردا............مانی

بیست و یکمین ماهگرد

1392/7/10 1:13
نویسنده : مامان مانی
491 بازدید
اشتراک گذاری


پسرم بیست و یکمین ماهگیت مبارک,سه ماه دیگه دو سالتم پر میشه میبینی چقدر زمان زود می گذره؟

یادمه وقتی که کوچیک بودم خیلی خیلی زمان دیر می گذشت باید کلی انتظار می کشیدیم تا یه سال سپری شه ولی الان خیلی خیلی زمان زود می گذره

مانی جونم تو بیست و یک ماهگی می تونی کلی کلمه ی درست بگی و کلی کلمه ی بامزه مثل شکم که بهش میگی شمک.یا ای بابا بازم اومدم برات بنویسم و از خاطرم رفت یا وقتی که دلت بغل می خواد میای و می گی مامان ببل...یا جمله های جالب مثل مانی ترسیدی!وقتی از چیزی بترسی می گی مانی ترسیدی.دیروز ناخنم کمی پوستت رو خراشید و رو به من گفتی:مامان پام درد,کلی دلم ریش ریش شد و سریع رفتم ناخنم رو گرفتم.وقتی یه بار صدام می کنی و من به هر دلیلی جوابت رو ندم میای و چندتایی می بوسیم تا صورت ماهت رو نگاه کنم.گاهی با مهربونی نگام می کنی و می گی مامانی من من ولی بابایی رو هنوز باباتی می گی خنده

امشب صدات زدم که بیای بخوابی ولی خودت تمایل نداشتی که بیای گفتی :مامانی شب ایخیر یعنی من نمی یام خودت تنها برو لالا کن متفکر

صبحا که از خواب پا میشی اگه ببینی من هنوز خوابم میگی مامانی صوبونی (صبحانه)مامان سامااان(سلام)مامان آب و کلی هم می بوسیم که منم چون خوشم میاد از روشت برای بیدار کردنم الکی خودم رو به خواب میزنم و گاهی شک می کنی که نکنه بیدار باشم اینه که صورتت رو تا جایی که ممکنه نزدیک صورتم می کنی و با چشمای درشت و خوشگلت ذل میزنی توچشمام و اون موقع منم خندم می گیره و تو هم می خندی و سریع بلند میشی و دستام رو می گیری که بلندم کنی

داشت یادم می رفت دوازدهمین دندونتم در اومد

تا صدای اذان رو میشنوی می خوای نماز بخونی و میری سریع مهر رو از گوشه ی اپن بر می داری

امروز دیدم دوباره داری کتابت رو پاره می کنی بهت گفتم مانی جونم کتاب برای خوندنه نه پاره کردن سریع رفتی چسب رو آوردی و گفتی چسب...بس که کتاب پاره کردی و منم چسب زدم فکر می کنی همیشه باید همینطوری به این روند ادامه بدیم

یه چندتایی از عکست در آستانه ی بیست و یکمین ماهگردت میذارم:

اینجا پشت به قبله داشتی نماز می خوندی,وقتی نماز می خونی آروم الله اکبر رو زمزمه می کنی , برای بوسیدن مهر اونو تو دستت گرفتی

اینم عکسای چند روز پیش خانه ی کودک فروشگاه که تمایلی به ترک وسیله های بازی نداشتی و ماهم مجبور شدیم بیشتر بمونیم

قربونت برم که بای بای هم می کنی

مثل همیشه باید جهت مخالفش رو هم امتحان کنی

یه پسر بچه ی شیطون اومده بود( به نام کیان) که شما ترجیح دادی کمی استراحت کنی(یعنی من ازت خواستم)

از بس که شیطون بود به بچه های دیگه صدمه می زد و هر چی به دستش میومد پرتاب می کرد مامانش هم رهاش کرده بود و رفته بود دنبال خریداش

 

حالا که کیان شیطون بلا رفته بود شروع کردی به الگوبرداری از رفتارش البته جالبش این بود که یه طاها کوچولوی آرومی هم بود که به محض رفتن کیان اونم شروع کرد به پرت کردن توپا که مامانش از رفتار بچه اش کلی تعجب کرده بود نمی دونم شما کوچولو ها چرا اینقدر رفتارای بد رو زودتر یاد می گیرین؟!؟

یه چندتایی هم عکس از پارک رفتنت و پیشی ها هست که دوست دارم بزارم تا با دیدنش کلی کیف کنی.این پیشی ها که میبینی اسمشون طلا و فندوق بود که بخاطر تو بغل صاحبشون بودن اینطوری افتادن تو جون هم ,ما همینطوری رفتیم این بوستان نمی دونستیم که اونجا پاتق گربه داراست همه با گربه هاشون اومده بودن هواخوری وااااااااااای تو هم که کیف کرده بودی اینهمه گربه یه جا میدیدی این واقعا همون دد میویی بود که همیشه از ما می خواستی

اینجا پیشی رو صدا میزدی که بیاد شام بخوره آخه شامش رو نیمه کاره رها کرده بود بس که بهش ابراز احساسات می کردی

 

چون گربه های خونگی بودن و واکسناشون رو زده بودن و تمیز بودن کمی دستشون زدی و حتی طلا رو خودت از روی دیوار ورش داشتی که صاحبش خیلی تعجب کرد و گفت تا به حال بچه به این شجاعی ندیده بودم...بیچاره طلا غافلگیر شده بود

اسم این پیشی رو یادم نمی یاد

به این پیشیه می گفتی بیا پیشی اونم دنبالت میومد البته کمی که راه می رفت می نشست که دوباره صداش میزدی

همه جای پارک پر گربه بود اینجا هم چهارتایی لالا کردن

بعد گربه ها نوبت رسید به اردکهااااا و غازها

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان منیر
10 مهر 92 3:06
21 ماهگیت مبارک ک ک ک ک مانــی جون



ممنون خاله ی خوبم
ازاده
10 مهر 92 11:37
مانی جون امیدوارم صد ساله بشی و همیشه شاد و سلامت باشی.


ممنون خاله آزاده
مامان بردیا شیطون
10 مهر 92 15:24
عزیزم21ماهگیت مبارک............
ماشالا......


چه عکسای قشنگی......................


یه دنیا ممنون
نظر لطفتونه
مامان بردیا شیطون
10 مهر 92 15:32
ای جوووووووووووووووووونم
فکر کنم با پیشای بوستان گفتگو دوست شدی اره................
البته اگه اشتباه نکنم......



آره خاله
من نمی دونستم اونجا اینقدر پیشی داره
مامان ساجده
10 مهر 92 15:37
عزيزم بيست و يكمين ماهگردت مبارك
قربونت برم تو هم مثل ماين ببل ميخواي
فداي اون نماز خوندنت
اي جونم چه روش بامزه اي رو براي بيدار كردن مامانش بكار ميبره ي انرژي حسابي اول صبح بهت ميده ماماني
دوازدهمين دندونتم مبارك
انشاالله هميشه به گردش باشيد عزيزم
معمولا بچه ها يادگيريشون تو زمينه هاي منفي عاليه خدا به دادمون برسه
ببوس گل پسرو

ممنونم خاله ساجده جون
آره خاله همش دلم ببل می خواد
خدانکنه
حق با شماست ساجده جون کلی انرژی میده برای تحمل شیطنتاش
بازم ممنون
با یه بار شنیدن یاد میگیرن و این نگرانی پدر مادرا رو زیاد می کنه
ممنونم شما هم متین نازم رو ببوس
خاله آيدا
10 مهر 92 15:56
سلام خاله يه چند وقتي بود به وبلاگت سر نزده بودم امروز كه اومدم ببينم ديدم به به مامان گلت چيكار كرده واست كلي عكس ازت انداخته همش در حد تيم ملي خداييش مامانيت يه پا عكاس شده ها واسه خودش. ايشالله صد ساله شي ماني خوشگل


به به خاله آیدا ,خاله جون صفا آوردی به وبلاگمون

دلمون حسابی تنگ شده

ای بابا شانس آوردم همیشه دوربین به دست نیست

ممنونم خاله ی خوبم
راستی خاله جون خودت رو آماده کن که دوباره مامانم سر زده میاد دیدنتون




مامان بهار مهرنگار
11 مهر 92 0:56
سالم باشی مرد فردا.
الهی نمک من خوش مزه.نمازتم قبول باشه التماس دعا


تشکر
قبول حق خاله جونم
ترنم کوچولو و مامان فاطمه
11 مهر 92 1:02
سلام عزیزم ماشالله هزار ماشاالله مانی جون چقدر بزرگ شده اقا شده
خدا حفظش کنه21 ماهگیتم مبارک خاله جون


ممنونم خاله جون بلاخره اومدید دلمون کلی تنگ شده بود
مامان بردیا شیطون
11 مهر 92 9:19
سلام
اقا مانی ما چکار میکنه

قربون نماز خوندنت بشم
عاشقتم عزیزم
اینمواسه پسر جیگر طلا
ما منتظر تولد 2سالگیت هستیم عزیزم



سلام به روی ماهتون
خدا نکنه خاله خانم
منم دوستتون دارم یه عالمه
ممنون خاله جونم
مهناز
11 مهر 92 12:01
سلام مانی عزیزو خشکلم....
بیست و یکمین ماهگرد زندگیت و دراومدن مرواریدای خشکلت مبارک.
ایشالا همیشه زیر سایه پدرومادرت شادو سرزنده باشی...


سلام مامان دوست جونی خودم که هنوز ندیده کلی عاشقش شدم
ممنونم
بازم ممنونم

هیراد و عمه لیلاش
12 مهر 92 23:11
مانی جونم 21 ماهگردت و مروارید جدیدت مبارک باشه
فدای نماز خوندنت بشم خاله جون
الهی که همیشه سلامت باشی خنده به لبت


ممنونم خاله لیلا جونم
ای بابا
بی نهایت ممنون
مامان هلیا دخترمهربون
13 مهر 92 15:51
سلام مانی جونی
افرین پسرگلم که نماز می خونه
21ماهگیتم مبارک
خاله جون دلمون براتون خیلی تنگ شده
راستی هلیا هروقت فوتبال می بینه میگه مانی هاهاهاها


سلام خاله ی گل خودم
میسی اونم خیلی زیاد
بازم ممنونم
ماهم خیلی مشتاق دیدارتون هستیم و دل به دل راه داره
آخییییییی
ببوسید هلیا جون رو
نرگس مامان باران
13 مهر 92 17:15
مانی جونم 21 ماهگردت مبارک
راست میگی این روزها مثل برق باد میگذره
12 دندون هم مبارک باشه ایشالا بقیه هم راحت در بیاد
چه جالب ماهم امروز رفته بودیم هایپر می و خانوم کلی اونجا باری کرد ای کاش ما هم چند روز پیش رفته بودیم و شما رو اونجا ملاقات میکردیم
گربه بازیشم خیلی باحاله بارانم عاشق گربه هست بزرگ بشن چی میشن این دو زوجه گربه پرست
خیلی بامزه شده حرف زدناش دوست دارم ببینمش

سپاس فراوان خاله ی خوب خودم
عجیب زود می گذره!
خاله جون سر این دندونام همیشه آب دهنم آویزونه خدا کنه زودتر تموم شه و مامانم راحت شه خودم به کنار
آخی راست می گی ؟آره خیلی خوب میشد ما هم خیلی خیلی مشتاق دیدنتون هستیم مخصوصا باران جونم
آره بیشتر بچه ها عاشق گربه ان مثل مانی و باران منم دوست دارم ببینم در آینده چی میشه؟
ممنونم نرگس جونم می دونید که ما هم منتظریم فرصتی پیش بیاد تا باران جون رو زوده زود ببینیم

مرجان مامان آران و باران
13 مهر 92 18:45
21 ماهگردت مبارک مانی جون خوشگلممممممممممممممممممممم


مرسی خاله جونم
مراقب خودتون دوتا گلاتون باشید
مامان ماهان
13 مهر 92 19:03



ممنون
الی مامی آراد
13 مهر 92 19:35
عزیزم مبارک باشه گلم کم مونده تولد آخ جون


ممنونم خاله الی
آرادی چطوره؟
عمه سروش
14 مهر 92 15:19
مبارک باشه عزیزم،ایشالا صدسال عمر با عزت داشته باشی گلم
راستی با تبادل لینک موافقید؟بهمون خبر بدید.ممنون


ممنونم خاله جون همچنین برای سروش جون
چرا که نه؟ok
مامان مانلی
14 مهر 92 19:54
21 ماهگیت مبارک عزیزم



ممنونم یه دنیا
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
17 مهر 92 20:26
http://www.niniweblog.com/upl/iliya2/13813361432.jpg

عزیز دلم دوباره امتحان کن امیدوارم اشتباه نشده باشه


خاله جون به خدا اصلا اصلا راضی به زحمتتون نیستم.
من موفق نشدم بازش کنم ولی تا همین جا هم شرمنده ی لطفتون شدم.ببوسید ایلیا جونم رو
مامان فهیمه
3 آبان 92 16:17
عزیزم نمازت قبول گل پسر
ماشالله چه پسر با جراتیم هست مانی جونمن که خیلی از گربه میترسم


ممنون خاله جون
ولی همین طور کهمیدونید من عاشق گربه هام