مانی عزیز تر از جانممانی عزیز تر از جانم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

برای مرد فردا............مانی

این روزهااااا

1392/7/6 14:57
نویسنده : مامان مانی
619 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها خیلی خوشگل ابراز احساس می کنی مثلا می گی باباتی(بابایی) دوست.یعنی دوست دارم بابایی.یه وقتایی هم شروع می کنی به چرخیدن دور خودت و بلند و با  دستای گره کرده تو آسمون و کلی هیجان می گی باباتی(بابایی)من من,باباتی من من و بعد می ری سمت بابایی و می بوسیش

این روزها خیلی کنجکاوتر شدی عزیزم دوست داری هر چیزی رو خودت امتحان کنی همچنان کارهای پر خطر می کنی مثل دست زدن به سیم و برق و... تازه از علاقه ات به آب بازی هم کم نشد که هیچ بیشترم شد و همون روند رو ادامه میدی آب و لیوان و آتوش(قاشق) و یه لیوان اضافه . علاقه ات به لگو بازی هم زیاد و زیادتر شده تازه از سطلش هم برای دسترسی به روی اپن استفاده می کنیتعجب

این روزها یه رفتار نا مناسب جدید هم داری تو کارنامه ات:یاد گرفتی باج گیری کنی مثلا وقتی که می خوای عینک بابایی رو از رو چشاش برداری و با ممانعت ما مواجه میشی زود تند سریع میگی شاتانی...یعنی شکلات بدیم تا منصرف شی از عینک بابایی و از این دست موارد

این روزها وقتی میریم بیرون و بر میگردیم دم در که می خوام از کالسکه درت بیارم حاضر نیستی و محکم میچسبی به کالسکه و می گی ددر میو .بتی(بستنی).نون.تا شاید فرجی بشه و نریم خونهقهقهه

این روزها همش گوشی تلفن رو برمی داری و میگی ننگ(زنگ بزنیم)بعدش هم میگی :سامان چوطولی؟یعنی سلام چطوری؟قربونت برم که اینقدر باحال احوالپرسی می کنی؟

این روزها دهمین مرواریدتم در اومده ,مبارکت باشه نفسم

همچنان عاشق ددری,چند شب پیش با عمو مسعود و خاله نرگس و آریا جون رفتیم پارک(که پارک رفتنمون هم کلی ماجرا داشت از این پارک به اون پارک)شما و آریا جون اون شب کمی به زبون خودتون صحبت کردین که بعدش همش عمو یا بابا رو صدا میزدی و می گفتی آآ لی لا لی لا لی لا یعنی آریا اینطوری صحبت می کنه و می خندیدی هر کی ندونه ما که می دونم چند وقتته وروجک

خاله گفتن کمی برات سخته و ترجیحا تمام خاله ها رو آبجی صدا میزنیخنده

یه شب هم رفتیم عروسی عمو سهیل و خاله سحر که آریا جون هم بود بهمون خیلی خوش گذشت , اونجا یه دفعه تصمیم گرفتی بجای عمو گفتن اسمش رو صدا بزنی که بلند بلند همش می گفتی مسعود بیا و البته نسبت به چند شب قبلش کمی پیشرفت تو یادگیری اسم آریا داشتی و آدا صداش میزدی...یه چندتا عکس از شب عروسی رفتنت هست که گذاشتم برات:

مانی و آریا در حال تعامل

قربون اون خنده هات

 

وقتی که با مهلا جون آشنا شدینیشخند,مهلا جون بیا بریم نانای

خودم اجازتو از بابات گرفتم بیا بریم

اینم یه دوست دیگه

آریا جونم که مشکل صدا رو با کمی دستمال کاغذی تو گوشش حل کرد و رفت لالا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان آروین
6 مهر 92 19:57
قربووووووووووووووووووووون پسر خوشگل و خوش تیپ و مهربوووووووووووون و کنجکاو و شیرین زبووووووووووووووووووونم


خدا نکنه خاله جونم
مامان ماهان
6 مهر 92 23:31
تيپ زدنت منو كشته جيگرم
خاله فدات بشه چقده ناز شدي ايشاا...لباس دوماديت خاله

ممنون خاله جونم
خدانکنه
بازم ممنون
مامان ماهان
6 مهر 92 23:34
رويش دهمــــــــين مرواريدت مباركه خاله فداي حرف زدنت بشم باباتي شاتانياييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي خاله جون كاش اون لحظه اونجا باشم يه گازت بگيرم بعدم بچلونمت


ممنون از لطف بی پایانتون خاله ی مهربونم
الهام مامان علیرضا
7 مهر 92 11:27
فدای پس با احساس
به مامان مهربون و زحمتکش هم ابراز احساسات می کنی عزیزم؟
مروارید دهم مبارک
من که حساب دندون های علیرضا از دستم خارج شده


خدانکنه خاله جونم
آره به مامانی هم ابراز احساسات می کنم ولی نه به اندازه ی باباتی
ممنون خاله
آخی من کمی دیر دندون دارشدم
مرجان مامان آران
7 مهر 92 13:19
ای جانممممممممم تیپشوووووووووووووو
قربونتت برممم
شاد باشید همیشههههههه
ببخشید دیر اومدم عزیزمممم نبودمممم


خدا نکنه خاله جونم
شما هم همینطور عزیزم
خواهش می کنم شرایطتون خیلی خاص و حساسه عزیزم زحمت کشیدی اومدی وبمون ما از شما انتظار زیادی نداریم مرجان جون فقط وب خودتون رو آپ کنید تا ببینیمتون برامون کافیه
مامان هلیا دخترمهربون
8 مهر 92 7:47
مانی عزیزخاله
کت زشلوار واقعا بهت میاد
داماد بشی جیگر


میسی خاله جونم
خاله جونم نظر لطفتونه
عمه ی سروش
8 مهر 92 13:50
وااااای چه آقا پسر خوش تیپی،قربون اون زبون ریختنت برم،انشالا عروسی خودت جیگر طلا


میسی ,خدا نکنه خاله جون
بازم ممنون
مامان ماهان
8 مهر 92 14:33
مباركه خاله حتما اذيت شدي عزيز دلم مامي جون ببوسش حبه قندتو


هی کمی آره اذیت شدم و اذیت کردم
ممنونم عزیزم شما هم ماهان نازنین رو ببوس
مریم مامان نیکان
9 مهر 92 20:34
عاشق این روزاتم خاله جون
عاشق اون تیپ کت و شلوارتم کوچولو
به ما سر بزن خوشحال میشیم


میسی خاله جون
بازم ممنون
حتما
مهناز
11 مهر 92 12:04
چقدر با کت شلوار بامزه تر شده...پسرخشکلتو اسفند دود کن.
ایشالا دومادیش


ممنونم مهناز جون ...ای جانم
نرگس مامان باران
13 مهر 92 17:16
الهی دورت بگردم خوش تیپ خودم
حالا دیگه چشم باران دور دیدی و اجازه دختر مردم رو از باباش میگیری
فاطمه جون براش اسفند دود کن هزار ماشالا خیلی نااااااز شده


نفرمائید خاله جونننننننننن
باور کنید برای من هیچ کسی باران نمی شه خودتون که بهتر می دونید اونم فقط یه دوست اجتماعی بود
چشم عزیزم ,لطف داری شما