طوطی خوش زبون ما
ماشالا هزار ماشالا دیگه حرف زدنت داره هر روز کامل و کامل تر میشه
البته خیلی هم شاهکار نمی کنی هااااا اقتضای سنته پسرم فقط منو بابایی زیادی ذوق زده میشیم وقتی میبینیم که می تونی یه سری از خواسته هات رو بگی
و البته حرف زدنت وقتی که اول راهی خیلی خیلی شنیدنیه و تقریبا بیشتر کلمه هایی رو که میشنوی مثل طوطی بدون اینکه ازت بخوایم ادا می کنی
دیگه شمار کلماتی که می گی داره از دستم در رفته از این به بعد فقط اونایی رو که یه جور خاص ادا می کنی و جالبن برات می نویسم گل پسرم ...
یه جمله ی با مزه داری که روزی نمی دونم شاید واقعا هزار بار تکرارش می کنی مامان دد میو
گاهی که به روی خودم نمی یارم بیشتر توضیح می دی به خیال خودت متوجه منظورت نمی شم
میری پیش در و می گی مامان در باز تفش دد میو
یعنی مامان در و باز کن تا کفشام رو بپوشم بریم پیش پیشی که تو کوچه ول ول می چرخه
اصلا همش تقصیر این پیشیه نمی دونم کار و زندگی نداره که همش تو کوچه رژه میره بیچاره کرده ما رو
بنده خدا بابایی همین که خسته از کار بر میگرده خونه همون دم در اجازه ی ورود بهش نمی دی و جای سلام و خسته نباشید یه نفس فقط میگی :بابا تفش دد میو تازه از ترس اینکه مبادا بابایی بیاد تو و بس که هول پیشیه هستی با کلی هیجان جمله ی مذکور رو بی وقفه هی تکرار می کنی
امروز هم همین که بابایی رسید خونه باز همون برنامه رو پیاده کردی بابایی هم گفت پس بزار بریم پارک تا بیشتر لذت ببری
قربونت برم که اینقدر تعامل اجتماعیت خوبه هر جا بری سریع یه دوست واسه خودت دست و پا می کنی
مابین بازی کردنات میومدی گهگاهی روی این کناره ها قدمی هم میزدی