مانی عزیز تر از جانممانی عزیز تر از جانم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

برای مرد فردا............مانی

وروجکانه های تو

1392/5/26 14:52
نویسنده : مامان مانی
287 بازدید
اشتراک گذاری

این روزا خیلی خیلی سرم شلوغه عسل مامان و کلی کار دارم و تقریبا هیچی وقت

و همش می گم دیگه فعلا یه مدتی کمتر بیام نت و نوشتن خاطراتت رو به بعد موکول کنم

ولی مگه این وروجکانه هات اجازه می ده؟؟؟

دلم می خواست از دیروز بنویسم که کولاک کردی,اولش رفتی روی گوشی تلفن وایستادیو می تونم بگم نابودش کردی...البته قبلا هم گوشی بیسممون رو ناک اوتش کردی...اینا سوای موبایله ها...

جهت اطلاع دوستان و آشنایان تا اطلاع ثانوی خبری از گوشی جدید نیستنیشخند

حالا این خوبش بود,یه حرکت دیگه هم زدی اونم شکستن عینک بابایی بود البته باز این اولیش نبود راستش تا حالا چندتایی عینک شکستی ناراحتنگران

منو بابایی دیگه عقلمون به هیچ جایی قد نمی ده!نمی دونیم باید چیکار کنیم تا اینقدر خسارت به بار نیاریکلافه

خیلی چیزها رو سعی می کنیم از جلوی چشمای کوچولوت برداریم ولی نمی شه که کل زندگیمون رو جمع کنیم

فقط بی صبرانه منتظرم کمی بزرگترشی تا دیگه از این شیطنت هات دست برداری

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

هیراد و عمه لیلاش
26 مرداد 92 21:50
فدات بشم مانی جون که مثل دوست جونیت کلی خرابکاری
مامانیش هنوز اول راهی مونده خرابکاریهاش
راستی عکسهای خوشگل مانی جون توی سایت آتلیه سها میون اون همه عکس میدرخشه


خدا نکنه خاله جونم,ما اینیم دیگه مشکلی هست؟؟؟
تورو خدا نفرمایید من که دیگه کم آوردم.مرسی خاله لیلا جونم
مامان هلیا دخترمهربون
27 مرداد 92 15:36
وای خدایا کی میشه شما وروجکا بزرگ شد هلیا هم شیشه عینک بابایی رو در اورد تو همون روز النگوی شیشه ایی خودشو شکوند شب هم خوننه مامان جون پیش دستی شکون
فکرکنم باهم مسابقه گذاشتن


پس هلیا خانم واقعا خسته نباشی.یه وقت از مانی کم نیاری تو خرابکاری ها
مامان مانی
27 مرداد 92 15:48
قربونت برم پسری که مثل مانی جون ما شیطونی البته مانی جون یه کوچولو کمتر شیطنت میکنه چون هنوز از شما چند ماه کوچولوتره


قربونش برم الهی
پس منتظر باشید که بزودی به من می رسه
آزاده
27 مرداد 92 20:57
وای این ها را که خوندم از اینده ی خودمون ترسیدم


آزاده جون ترس نداره که عادت می کنی
لیدا
28 مرداد 92 12:13
آخی. عین اهورای ما. ما فکر می کریم فقط خواهرزادم زیادی شیطونه. نگو این خیلی طبیعیه در بچه های این سن. فقط بعضی ها بطور استثنایی خیلی آرومن


این بطور استثنایی رو خیلی خوب اومدی لیدا جون
مامان آروین
29 مرداد 92 4:23
ای جوووووووووووووونم با این خرابکاریهات . امان از دست این بچه ها . کاریش هم نمیشه کرد مامانی این فسقلی وروجک وماچش کن از طرفمون


ممنونم خاله جون شما هم آروین خوشگلم رو ببوسید
ღ مونا مامان امیرسام ღ
31 مرداد 92 1:23
اااای جان
اشکال نداره مامانی عوضش در راه ازمون و خطای این فسقلیها خونه هامون کلی نو میشه


اینجوری بهش نگاه نکرده بودم
مامان مانلی
31 مرداد 92 20:21
ای جونم



بوس برای مانلی جونم