مانی عزیز تر از جانممانی عزیز تر از جانم، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

برای مرد فردا............مانی

تاب بازی

تاب تاب تاب بازی چند روزه که وقتی برات این شعر رو می خونم می خندی بابایی می گه وقتشه که تاب بازی کنی چقدر منتظر بودیم دنیا بیای و این روزا رو ببینیم باورم نمی شه اینقدر زود بزرگ می شی انگار همین دیروز بود خودم تاب بازی می کردم تاب تاب تاب بازی خدا منو نندازی اگه می خوای بندازی بغل مامان بغل بابا بندازی ...
4 تير 1391

خاطرات

افتادن بند ناف شستنت با وجود بند ناف خیلی سخت بود.دقیقا روز نهم بود که صبح وقتی مامان جون پوشکت رو عوض می کرد متوجه افتادنش شد.منو بابایی هم اونو نگهش داشتیم.البته یه سری ها اعتقادهای عجیب و غریب دارن و بند ناف رو تو یه مکان خاص مثل  دانشگاه و ... می اندازن.ما خدا رو شکر خرافاتی نیستیم. ...
3 تير 1391